عیسی عشق آمد و راهی دگر در گرفت
کعبه ی دلدار شد ، سینه سراسر گرفت
آتش عشق بر خلیل ، گشت گلستان عشق
نوح به دریای عشق ، کشتی ز یاور گرفت
خضر بیابان عشق ، تشنه ی میخانه اش
از رخ عشقش می ای ، بر کف ساغر گرفت
نور محمّد (ص) رسید کوی سلیمان عشق
آینه ی عشق زاو ، تابش خاور گرفت
موسی عمران عشق ، دید به سینا از او
ماه جمال احمد ، جلوه ای دیگر گرفت
یوسف کنعان عشق ، بنده ی خال لبش
ز عشق احمد توان ، نور ز دلبر گرفت
فرمود : به حقّ احمد ، به حقّ آل اطهر
توبه ی ما کن قبول ، نور ز حیدر گرفت
" تنها " نیاید به هوش ، چون که بود مست عشق
هر که به عشق مست شد، عاشقی ازسرگرفت
تنها - ??/??/??
|