ترانه ساز زندگی سلام
دوباره این دل همیشه مات مانده ام
بهانه جوی خنده های توست
دوباره چشمهای خسته ام
که هر بهار زندگی به وعده های بودنت شکسته است
غمین و منتظربه راه بی سوار توست
دوباره من که با نبودنت غروب کرده ام
تکیده حال و بی صدا نشسته ام به روی رد پای تو
واز همین هوای دور
و در همین نبودنت سلام می کنم به لحظه های یاد باد تو
دوباره می دوم میان صحبتت
وگوش می دهم به هق هق نگاه تو
دوباره قول می دهم
وباز می شوم وبال دست های تو . . . .
از بخت یاری ماست شاید که هر چیز می خواهیم یا به دست نمی آید یااز دست می گریزد .!!!!